آهای .................صدای ما را نمی شنوید
ساخت کوه آتشفشانی توسط دخترم عزیزم مهسا جان
آنروز با چوب دستیت تصویر دل را بر روی برف کشیدی من نگاهم را بستم اما من آن دل را میان درختان بلند با برگهای گرم یافتم
موضوع :فرم
موضوع :نور
آنروز با چوب دستیت تصویر دل را روی برف کشیدی من نگاهم را بستم اما من آن دل را میان درختان بلند با برگهای گرم یافتم
فدات بشم مهسا جونم سلام عزیزم [لبخند][گل] آرزوی من تو این شب عزیز برآورده شدن آرزوهای مهسا جون و خونوادش [قلب]خدا جونم خواهش می کنم برآورده کن [قلب]اون دستای کوچولو و هنرمندت رو می بوسم [بوسه]عزیزم عاشقتم[قلب][بوسه]چقد خوشگل درستش کردی زیباست فدات بشم [بوسه]همیشه موفق و پیروز باشی گلم[قلب]شب خوش هنرمند عزیز و موفق [گل][بوسه][بدرود]
سلام ممنون از این همه محبت نثارمان کردی برای شما وخانواده آرزوی سلامتی دارم . بدرود
شعر انتظار استاد شهریارباز امشب ای ستاره تابان نیامدی باز ای سپیده شب هجران نیامدی شمعم شکفته بود که خندد بروی تو افسوس ای شکوفه خندان نیامدی زندانی تو بودم و مهتاب من چرا باز امشب از دریچه زندان نیامدی با ما سر چه داشتی ای تیره شب که باز چون سرگذشت عشق به پایان نیامدی شعر من از زبان تو خوش صید دل کند افسوس ای غزال غزلخوان نیامدی گفتم بخوان عشق شدم میزبان ماه نامهربان من تو که مهمان نیامدی خوان شکر به خون جگر دست می دهد مهمان من چرا به سر خوان نیامدی نشناختی فغان دل رهگذر که دوش ای ماه قصر بر لب ایوان نیامدی گیتی متاع چون منش آید گران به دست اما تو هم به دست من ارزان نیامدی صبرم ندیده ای که چه زورق شکسته ای است ای تخته ام سپرده به طوفان نیامدی در طبع شهریار خزان شد بهار عشق زیرا تو خرمن گل و ریحان نیامدی. . .
مهسا جون سالم و موفق باشی همیشه دوستت دارم
فدای شما
آنروز با چوب دستیت تصویر دل را روی برف کشیدی من نگاهم را بستم
اما من آن دل را میان درختان بلند با برگهای گرم یافتم
فدات بشم مهسا جونم سلام عزیزم [لبخند][گل]
آرزوی من تو این شب عزیز برآورده شدن
آرزوهای مهسا جون و خونوادش [قلب]
خدا جونم خواهش می کنم برآورده کن [قلب]
اون دستای کوچولو و هنرمندت رو می بوسم [بوسه]
عزیزم عاشقتم[قلب][بوسه]
چقد خوشگل درستش کردی
زیباست فدات بشم [بوسه]
همیشه موفق و پیروز باشی گلم[قلب]
شب خوش هنرمند عزیز و موفق
[گل][بوسه][بدرود]
سلام ممنون از این همه محبت نثارمان کردی برای شما وخانواده آرزوی سلامتی دارم . بدرود
شعر انتظار استاد شهریار
باز امشب ای ستاره تابان نیامدی
باز ای سپیده شب هجران نیامدی
شمعم شکفته بود که خندد بروی تو
افسوس ای شکوفه خندان نیامدی
زندانی تو بودم و مهتاب من چرا
باز امشب از دریچه زندان نیامدی
با ما سر چه داشتی ای تیره شب که باز
چون سرگذشت عشق به پایان نیامدی
شعر من از زبان تو خوش صید دل کند
افسوس ای غزال غزلخوان نیامدی
گفتم بخوان عشق شدم میزبان ماه
نامهربان من تو که مهمان نیامدی
خوان شکر به خون جگر دست می دهد
مهمان من چرا به سر خوان نیامدی
نشناختی فغان دل رهگذر که دوش
ای ماه قصر بر لب ایوان نیامدی
گیتی متاع چون منش آید گران به دست
اما تو هم به دست من ارزان نیامدی
صبرم ندیده ای که چه زورق شکسته ای است
ای تخته ام سپرده به طوفان نیامدی
در طبع شهریار خزان شد بهار عشق
زیرا تو خرمن گل و ریحان نیامدی
. . .
مهسا جون سالم و موفق باشی همیشه دوستت دارم
فدای شما